صدای گریه می آمد....
از همه فاصله گرفت...
به سه کنجِ همیشگی اش پناه برد....
سرش را خم کرد...
گوش هایش را پوشاند...
و با صدای پیچیده شده هم نوا شد....
برچسب : نویسنده : zokhloot بازدید : 92 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 16:57