هزیون نوشت×

ساخت وبلاگ

دخترکی که پر از خاطرات با تو بودن است را میخواهم زنده به گور کنم

اخر میدانی؟؟؟

تلاشش برای به یاد آوردن گرمی دستانت بی نظیر است...

تلاشش برای کنار زدن عقلم و گرفتن حرکت دستانم در دستانش فوق العاده اســت

این دخترک گستاخ باید زنده به گور شود...

این دخترک که با چشم سفیدی تمام ؛ رژه ی عکسانت را جلوی چشمانم به راه می اندازد...

این دخترک که.....که لعــــنت به این دخترک....

اما تو از شورش و طغیان این دخترک نترس عزیزم.

امروز خودم با دستانم خفه اش کردم و زیر صدای خنده هایت دفنش کردم....

مراسمش را به روی شانه های آرزوهایش انداختم و فرار کردم...

فرار کردم از نگاه خام نوجوانانه اش

از دست های سرد شده به انتظار دستانت....

فرار کردم از صدای قلبش که میزد...

میزند....ضعیف...اما میزند..


بالا تر از سیاهی رنگی هست!...
ما را در سایت بالا تر از سیاهی رنگی هست! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zokhloot بازدید : 112 تاريخ : جمعه 19 آبان 1396 ساعت: 1:56